صفحه اصلی نقشه سایت خوراک
تبلیغات
محصول پرفروش فروشگاه
Title
عنوان محصول
قیمت : ...
خرید پستی
توضیحات محصول
تبلیغات شما
تبلیغات شما
آرشیو سنجش  کارنامه نتايج علمي آزمون سراسري سال 1388-1389-1390-1391-1392-1393-1394-1395آمرزش زن زناکارآموزش روش گاوس جردن برای حل دستگاه معادلاتنرم افزار محاسبه نفس برای اندرویدتلفن و آدرس مطب پسر آقا جواد شکسته بند در قمدانلود مداحي بسيار زيباي عربي-فارسي یه دختری تو خیمه هاعمل خیر جوان و طول عمرششیعه علی (ع) متواضع استنه زنا کن نه روزه بگیرآه ثمربخش توبه کار
بلوک راست
موضوعات
آرشیو
لینک های دوستان

بلوک وسط

توبه ی مرد بیابانی

تیوا
23:00
بازدید : 318

توبه ی مرد بیابانی

اصمعى مى گويد : در بصره به سر مى بردم ، نماز جمعه را خوانده و از شهر بيرون رفتم ، مرد عربى را ديدم بر شترى نشسته و نيزه اى در دست دارد ، چون مرا ديد گفت : از كجايى و از كدام قبيله اى ؟ گفتم : از طايفه اصمع ، گفت : تو آنى كه معروف به اصمعى هستى ؟ گفتم : آرى ، من آنم ، گفت : از كجا مى آيى ؟ گفتم : از خانه خداى عزّ و جل ، گفت :

آيا در زمين براى خداوند خانه اى هست ؟

گفتم : آرى ، خانه مقدس معظم ، بيت الله الحرام ، گفت : آنجا چه مى كردى ؟ گفتم : كلام خدا مى خواندم ، گفت :

آيا براى خدا كلامى هست ؟

گفتم : آرى ، كلامى شيرين ، گفت : چيزى از آن را بر من بخوان ، سوره والذاريات را خواندم تا به اين آيه رسيدم :

( وَفِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ )(30) .

و روزى شما و آنچه كه به شما وعده داده شده در عالم بالاست .

گفت : اين كلام خدا و سخن او است ؟ گفتم : آرى ، سخن اوست كه به بنده اش محمد (صلى الله عليه وآله) نازل كرده ، گويى آتشى از غيب در او زدند ، سوزى در وى پديد آمد ، دردى شگفت آور از درونش سر زد ، نيزه و شمشير را بينداخت ، شتر را قربانى كرد و به تهيدستان واگذاشت ، لباس ستم از تن بينداخت و گفت :

اصمعى ! آيا به نظرت مى رسد كسى كه در جوانى به عبادت و طاعت برنخاسته ، قبول درگاه شود ؟

گفتم : اگر نمى پذيرفتند چرا پيامبران را مبعوث به رسالت كردند ، رسالت انبيا براى اين است كه فرارى را باز گردانند و قهر كرده را آشتى دهند .

گفت : اصمعى اين درد زده را دارويى بيفزاى ، و خسته معصيت را مرهمى بنه .

دنباله آيات خوانده شده را شروع كردم :

( فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَالاَْرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُونَ )

پس به خداى آسمان و زمين قسم كه وعده خدا حق است همانند سخنى كه با يكديگر داريد .

چون آيه را قرائت كردم چند بار خود را به زمين زده و نعره كشيد ، و همچون والهى سرگردان و حيران رو به بيابان نهاد .

او را نديدم تا در طواف خانه خدا ، دست به پرده كعبه داشت و مى گفت :

من مثلى وأنت ربّى ، من مثلى وأنت ربّى ؟

مانند من كيست كه تو خداى منى ، مانند من كيست كه تو پروردگار منى ؟

به او گفتم : با اين كلام و حالى كه دارى مردم را از طواف باز داشته اى ، گفت : اى اصمعى ! خانه خانه او و بنده بنده او ، بگذار تا براى او نازى كنم ، سپس دو خط شعر خواند كه مضمونش اين است :

اى شب بيداران ! چه نيكو هستيد ، پدرم فداى شما باد چه زيبا هستيد ، درب خانه آقاى خود را بزنيد ، به يقين در به روى شما باز مى شود .

سپس در ميان جمعيت پنهان شد ، آنچه از او جستجو كردم او را نيافتم ، حيرت زده و مدهوش ماندم ، طاقتم از دست رفت ، برايم جز گريه و ناله نماند.

📚عبرت آموز، آیت الله حسین انصاریان

کانال خودسازی و ترک گناه
Telegram.me/tarkgonah

مطالب مرتبط
بررسی مدارک و اسناد حضور حسنین در فتوحات دوران خلفا
دانلود مداحي بسيار زيباي عربي-فارسي یه دختری تو خیمه ها
رضایت مادر
اقرار جوان گناهكار
عمل خیر جوان و طول عمرش
احمد خضرویه و دزد
ابراهیم نفرین نکن
داستان سیب و دخترک
سم میخوری؟
سخنانی از آِیت الله بهجت
ارسال دیدگاه
کد امنیتی رفرش
بلوک پایین
مطالب محبوب
آخرین مطالب ارسالی سایت
بلوک چپ
ورود به سایت
رمز عبور را فراموش کردم ؟
عضویت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
مطالب تصادفی
کدهای اختصاصی
بلوک چپ
تبلیغات متنی
محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
YOUR ADS
تبلیغات متنی
محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
YOUR ADS
تبلیغات متنی
محل تبلیغات متنی شما با قیمت ارزان
YOUR ADS